معنی نیوشا ضیغمی
حل جدول
از بازیگران فیلم ایران برگر
محمدرضا فروتن، نیوشا ضیغمی
بازیگر فیلم چارسو
محمدرضا فروتن ، نیوشا ضیغمی
بازیگر فیلم چارسو
فیلمی با بازی نیوشا ضیغمی
پرستوهای عاشق
یکی برای همه
فیتیله و ماه پیشونی، گشت ارشاد، چارسو، دختر شاه پریون، سرخابی، پرتقال خونی، پرستوهای عاشق، زمهریر، دموکراسی تو روز روشن، اخراجی ها 2، تلافی، توفیق اجباری، قرنطینه، اخراجی ها، پارک وی، حس پنهان، گناه من، تردست، شوریده، مواجهه
نیوشا
گوش دهنده
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) شنوا شنونده، یاد گیرنده آموزنده: ((بهر کار کوشا بباید بدن بدانش نیوشا بباید شدن. )) (شا. بخ 254: 8)
لغت نامه دهخدا
ضیغمی. [ض َ غ َ می ی] (ع اِ) شیر بیشه. (منتهی الارب). اسد. (فهرست مخزن الادویه).
نیوشا
نیوشا. (نف) شنوا. شنونده و فهم کننده و یادگیرنده. (برهان قاطع). درک کننده. (ناظم الاطباء). گوش دهنده. نغوشا. (فرهنگ لغات شاهنامه). نغوشاک. (فرهنگ فارسی معین):
به هر کار کوشا بباید بدن
بدانش نیوشا بباید شدن.
فردوسی.
بدو گفت آنکس که کوشاتر است
دو گوشش به دانش نیوشاتر است.
فردوسی.
به هستی یزدان نیوشاترم
همیشه سوی داد کوشاترم.
فردوسی.
گوش تو نیوشای پند و اندرز مشفقان نیست. (جهانگشای جوینی).
واژه پیشنهادی
مواجهه
فرهنگ معین
(نِ) (ص فا.) شنوا، درک کننده.
فرهنگ عمید
نیوشیدن
مترادف و متضاد زبان فارسی
سروش، مستمع، حرفشنو، سامع، شنوا
نام های ایرانی
دخترانه، شنونده، شنوا، شنونده
معادل ابجد
2227